کد مطلب:53189 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:218

علی دست مهمانش را می شوید











روزی دو نفر مهمان كه با هم پدر و فرزند بودند، وارد خانه علی علیه السلام شدند، مولای متقیان شخصا از آن پذیرایی كرد، و با هم غذا خوردند، سپس قنبر غلام امیرالمؤمنین علیه السلام آب و لگن آوردند، تا میهمانان دستهای خویش را بشویند.

علی آب و لگن را از قنبر گرفت، و خواست دستهای مهمان بزرگسالش را خود شخصا بشوید!! او فوق العاده احساس شرمندگی نمود و گفت: یا امیرالمؤمنین! شما با این همه عظمت و شخصیت می خواهید دست مرا بشویید، خدا مرا می بیند چگونه من این اسائه ادب را انجام دهم؟ حضرت فرمودند:

آرام باش و دستهایت را بشوی، من هم با شما تفاوتی ندارم! و برادر شما هستم، بنابراین باید تو را خدمت كنم! و در عوض در بهشت برین به پاداش آن نائل گردم.

علی مهمان را به حق ولایت خود سوگندش داد كه آرام باشد بطوری كه برای قنبر آرام می شد، سپس علی آب ریخت و مهمان دستهایش را شست!! آنگاه آب و ابریق را به پسرش محمد حنفیه داد و فرمود: پسرم محمد! تو نیز آب بریز تا این پسر عزیز مهمان، دستهایش را بشوید، این را بدان كه اگر او بدون همراهی پدرش به منزل ما می آمد، من خود به دستهای وی آب می ریختم، ولی خداوند دوست ندارد در كنار پدر فرزندش نیز همانند او تكریم گردد.

محمد حنفیه به دستور پدر آب ریخت، و پسر مهمان دستهایش را شست...[1] .

آیا كسی جز خود امیرالمؤمنین را می توانید پیدا كنید كه در آن مقام و جایگاه سیاسی و مذهبی و مردمی باشد، و این اندازه نسبت به مهمانش متواضع و مهربان باشد؟ و چنانكه كسی به این نوع دستورات اسلام عمل كند آیا جاذبه آن قابل انكار است؟









    1. بحارالانوار، ج41 ص55 و56 ح.5 نقل از آفتاب ولایت ص174-172.